یقین دارم تو می آیی-قرار بود که من، با قرار تر باشم

می نویسم برای مردی که چهارگوشه قلبش شکسته است

یقین دارم تو می آیی-قرار بود که من، با قرار تر باشم

می نویسم برای مردی که چهارگوشه قلبش شکسته است

اربعین عشق

ازآن روز که خورشید به جای آسمان در بالای نیزه می درخشید 40روز گذشته است . حالا دیگر کاروان اسرا به زخم زبان،به تازیانه،به شلاق عادت کرده اند.و لب های سید الشهدا به چوب خیزران.    40روز است که جوانان بنی هاشم جملگی به شهادت رسیده اند و کوچه های بنی هاشم را حزنی عظیم و غمی بزرگ فرا گرفته و جز ناله ((ام البنین)) دیگر صدایی شنیده نمی شود. بنی آدم دیگر اعضای یک پیکر نیستند؛ بنی آدم پیکر بنی هاشم  را قطعه قطعه کرد و آدم (ع) از محمد(ص) شرمنده شد. بنی آدم به خاطر یک وجب زمین، مردم را به جان حسین انداخت و سم اسبها تا می توانستند روی ابدان بریده بریده تاختند. "ما رایت الا جمیلا"، این همه زشتی دیدی و چشمان کریمانه ات جز زیبایی ندید. من خوب می دانم که تو ای دخت بنی هاشم! از بنی آدم جز زشتی چیزی ندیدی.  ای زینب! تو جز مصیبت چیزی ندیدی. اما چه زیبا گفتی "ما رایت الا جمیلا". 



یا مــــــولا حســــین(ع)  حاجت هایمان را روا کن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد