یقین دارم تو می آیی-قرار بود که من، با قرار تر باشم

می نویسم برای مردی که چهارگوشه قلبش شکسته است

یقین دارم تو می آیی-قرار بود که من، با قرار تر باشم

می نویسم برای مردی که چهارگوشه قلبش شکسته است

فاطمه جان......

فاطمه جان سلام

فاطمه جان یک دنیا حرف برایت داشتم.من که هنوز حرفهایم تمام نشدو رفتی.

فاطمه جان چگونه دلت آمد مرا در این تنهای تنهایی تنها بگذاری؟

فاطمه جان نگفتی در این خانه نشینی زندانی بدون تو چه کنم؟

فاطمه جان نگفتی وقتی دلم برایت تنگ شد چه کنم؟

فاطمه جان خیلی دلم گرفته...

فاطمه جان بعد تو خون گریه کردم.

فاطمه جان این را میدانی که دیگر سنگ صبورم چاه شد؟

فاطمه جان از همه ی اینها سخت تر جواب بچه ها را دادن است.

فاطمه جان نگفتی چرا مرا این قدر شرمنده کردی؟

فاطمه جان دیدی چگونه با رفتنت فاتح خیبر کمر شکست؟

فاطمه جان دوستت دارم.

فاطمه جان خواهش میکنم آنجا هم دیگر غصه ی مرا نخور.

فاطمه جان به پیامبرم سلام برسان و بگو شرمنده ام.

فاطمه جان خدا حافظ.

نظرات 1 + ارسال نظر
ضحی یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:53 ق.ظ http://janjal.blog.ir/post/291

سلام -خداقوت همسنگر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد