این شعرها برای من "آقا" نمی شود...
شب با چراغ عاریه فردا نمی شود......
همه ی عمر نشستم به انتظار آمدنت
می خواستم ببینمت اما نمی شود...
مولای تنهای من برایم دعا کن،از آن دعاهای کریمانه ات کم معجزه ندیده ام...
نمیدانم به کدام سو در حرکتم کاش به سوی تو باشم کاش...
این شعر برای من اقا نمیشود...
کار خودته؟ خیلی خوب بود...خیلی
راستی...
سلام.خوبی ایا؟...
عطر عطش وبلاگم رو پر کرده...
تشریف بیارید استنشاق کنید...